از تهی سرشار
از تهی سرشار

از تهی سرشار

سفر!

به سفر میروی و من میمانم و دلتنگی. خداحافظی سخت است. نمیخواهم که بروی و تو میگویی ایکاش میشد زمان را به عقب کشید، حتی برای ده دقیقه. میگویم، برویم، باید بروی! دیر میشود. میگویی رفتن مثل شکنجه است. میگویی هنوز وقت هست. میگویم برو! برویم. دیر است! میگویی باشد و نمیروی. زمان از حرکت باز نمیماند و تو باید بروی. میروی و من دلتنگت میشوم. باز میگردی و میگویی که دلتنگم خواهی شد. میگویم من نیز! میروم و تو نیز!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.