از تهی سرشار
از تهی سرشار

از تهی سرشار

من!

دیر زمانی ست که ننوشته ام. که نبوده ام. دیر زمانی ست که دستِ دل به نوشتن نرفته است. زندگی عوض شده است. همه چیز تغییر کرده است. آدمها دیگر آن قدیمی ها نیستند. تو، دیرزمانیست که نیستی. اویی نیز نیست. من اما، همانم که بودم. تنهای ِ تنها و غمگینِ غمگین. دیر زمانیست که کسی نیست که بر در خانه ی دل تلنگری بزند و من ... خسته ام، همچون آن روزها!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.