از تهی سرشار
از تهی سرشار

از تهی سرشار

یادنوشت !

من هنوز هستم. زنده ام. گاهی هنوز به یاد تو میافتم. گاهی هنوز نوشته هایی که بین مان رد و بدل شد را میخوانم. گاهی هنوز میاندیشم چرا دیگر جوابت را ندادم. گاهی آخرین نامه ات را میخوانم و خود را ملامت میکنم که چرا جواب نامه ات را ندادم. دیر است که بعد از سه سال بخواهم جوابت را بدهم ؟ اگر برایت نامه ای بنویسم، تو جواب میدهی؟
من هنوز نفس میکشم. تو کجایی؟ چه میکنی؟ روزها و شبهایت چگونه میگذرند؟ با تنهایی چگونه سر میکنی؟ کسی چه میداند شاید هم تنها نیستی! من هنوز هستم. نفس میکشم. تو کجایی؟