از تهی سرشار
از تهی سرشار

از تهی سرشار

دلتنگی!

دیگر حتی به خوابم هم نمیآیی. دلتنگ توام. میدانم دیگر نه کلامی و نه پیامی از تو خواهم شنید. تو سرسخت‌تر از آنی که سراغی از من بگیری. و من ... من بعد ازاین همه سال دیگر تصمیم خود را گرفته‌ام. همه‌ی راهها را بارها رفته و برگشته‌ام. دیگر نیازی به تکرارشان نیست. میدانی .. همه‌ی این ماهها و سالها را به امیدی بیهوده گذراندم. و تو تنها با یک کلام مرا از رویاهای بیهوده ام بیرون کشاندی. باید گذشته را فراموش کنم، میدانم. اما با دلتنگی‌هایم چه کنم،‌ نمیدانم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.