اینروزها غمگینم. تو نمیخواهی که غمگین باشم. میخندی و سعی میکنی مرا بخندانی. اشکهایم بی اختیار سرازیر میشوند و تو ... تو به ناگاه به عمق فاجعه پی میبری. دستهایم را در دست میگیری و اشکهایم را پاک میکنی. تو میروی، همه ی راه را میگریم. تو نمیدانی. اینروزها غمگینم و برای این غم گویی که پایانی نیست!